loading...
MY DREAM HOUSE
Ôŋé★ЅТαr بازدید : 20 چهارشنبه 18 دی 1392 نظرات (2)

 

 

Folder Guard Professional 9.1.0.1725 يكي از قدرتمند ترين نرم افزارهاي امنيتي در رايانه به حساب مي آيد. با اين نرم افزار قدرتمند ميتوانيد بر روي فايلهاي و پوشه هاي خود كنترل كامل داشته باشيد و سطح امنيت هر كدام يك از فايلهاي خود را به سليقه خودتان انتخاب كنيد. بوسيله اين نرم افزار قدرتمند ميتوانيد انواع محدوديتهاي را در ويندوز و براي تك تك كاربران قرار دهيد. شما ميتوانيد فايلها و پوشه هاي خود را را در محيط ويندوز مخفي، فقط خواندني، يا غير قابل درسترس قرار دهيد و با پسورد گزاري توسط اين نرم افزار بر روي فايلهاي و فولدرها آن را از دسترس افراد و هكرها دور نماييد. همچنين شما ميتوانيد كنترل كامل بر روي تمامي برنامه هاي ويندزو مانند كنترل پنل، استارت منو، سرچ ويندوز، RUN و مخفي سازي درايوها و همچنين غير قابل دسترس كردن floppy, CD-ROM و... ميباشيد. پشتيباني كامل از فرمتهاي FAT، FAT32،NTFS، ... ميباشد. با استفاده از اين نرم افزار ميتوان اطمينان كامل داشته باشيد كه بجز شما هيچ كسي نمي تواند به اطلاعات شما دسترسي داشته باشد. همجنين ميتوانيد با غير فعال كردن گزينه هاي Run، Search، Log Off، Taskbar، Internet Options، Task Manager  و اعمال محدوديد براي تمامي فعاليتهاي ويندوز امنيت پايدار براي سيستم خود برقرار سازيد.

خانه رویایی من

قابليتهاي نرم افزار Folder Guard :

  • پسورد گذاری برروی فایلها و فولدرها به صورت حرفه اي
  • محيطي كاربر پسند و جذاب
  • قابليت فقط خواندنی کردن فایل ها و فولدرها
  • قابليت پنهان سازي فایل ها و فولدرها و اطلاعات شما به صورت پیشرفته
  • بدون محدوديت در قفل گذاري فايلها و پوشه ها
  • امکان غیر قابل دسترس کردن فایل ها و فولدرها
  • امکان محدود کردن درایوهای CD ، DVD ، USB ، floppy
  • خالی کردن ظاهری محتوای یک فولدر
  • رمز گذاري فايلها و فولدر ها با امنيت بالا
  • اننتخاب رمز عبور برای وارد شدن به برنامه
  • خصوصي سازي ويندوز و امنيت فايلها
  • پنهان کردن درایوها به صورت های مختلف
  • پشتیبانی از ویندوز 64 بیتی، پشتيباني از NTFS, FAT32, FAT
  • امنيت بالا و محافظت اطلاعات رمز گذاري شده در برابر حمله جاسوس افزارها

 

 

لینک اصلی

لینک کمکی{1}

لینک کمکی {2}

لینک کمکی {3}

 پسورد فايل فشرده : soft98.ir ( پسورد را تايپ کنيد )

Ôŋé★ЅТαr بازدید : 22 دوشنبه 16 دی 1392 نظرات (0)

زن سردش شد. چشم باز كرد. هنوز صبح نشده بود. شوهرش كنارش نخوابيده بود. از رخت‌خواب بيرون رفت.

 باد پرده‌ها را آهسته و بي‌صدا تكان مي‌داد. پرده را كنار زد. خواست در بالكن را ببندد. بوي سيگار را حس كرد. به بالكن رفت. شوهرش را ديد. در بالكن روي زمين نشسته بود و سيگاري به لب داشت. سوز سرما زن را در خود فرو برد و او مچاله‌تر شد. شوهر اما به حال خود نبود. در اين بيست سالي كه با او زندگي مي‌كرد، مردش را چنين آشفته و غمگين نديده بود. كنارش نشست.

- چيزي شده؟

جوابي نشنيد.

-با توام. سرد است بيا بريم تو. چرا پكري؟

 باز پرسيد. اين بار مرد به او نگاهي كرد و بعد از مكثي گفت.

- مي‌داني فردا چه روزي است؟

-نه. يك روز مثل بقيه‌ي روزها.

-بيست سال پيش يادت هست.

مرد گفت.

زن ادامه داد.

- تازه با هم آشنا شده بوديم.

-مرد گفت: بله.

سيگارش را روي زمين خاموش كرد و ادامه داد.

-اما بيست سال پيش، پدرت به ماجراي من و تو پي برد. مرا خواست.

- آره، يادم هست، دو ساعتي با هم حرف زديد و تو تصميم گرفتي با من ازدواج كني.

- مي‌داني چه گفت؟

-نه. آنقدر از پيشنهاد ازدواجت شوكه شدم كه به هيچ چيز ديگري فكر نمي‌كردم.

 مرد سيگار ديگري روشن كرد و گفت.

-به من گفت يا دخترم را بگير يا كاري مي‌كنم كه بيست سال آب‌خنك بخوري؟

- و تو هم ترسيدي و با من ازدواج كردي؟

زن با خنده گفت.

-اما پدرت قاضي شهر بود. حتما اين كار را مي‌كرد.

 زن بلند شد.

 گفت من سردم است مي‌روم تو.

به مرد نگاهي كرد و پرسيد:

-حالا پشيماني؟

 مرد گفت. نه.

 زن ادامه نداد و داخل اتاق شد.

 مرد زيرلب ادامه داد. فردا بيست سال تمام مي‌شد و من آزاد مي‌شدم. آزادِ آزاد

Ôŋé★ЅТαr بازدید : 21 دوشنبه 16 دی 1392 نظرات (0)

معلم عصبی دفتر رو روی میز كوبید و داد زد: سارا ...
دخترك خودش رو جمع و جور كرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم كشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم كه از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترك خیره شد و داد زد:
چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نكن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت كنم!
دخترك چونه ی لرزونش رو جمع كرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:

خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن...
اونوقت می شه مامانم رو بستری كنیم كه دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشك بخریم كه شب تا صبح گریه نكنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره كه من دفترهای داداشم رو پاك نكنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...

معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...
و كاسه اشك چشمش روی گونه خالی شد . . .

Ôŋé★ЅТαr بازدید : 22 دوشنبه 16 دی 1392 نظرات (0)

دوست مجازی من...
چند وقت است برایت مینویسم
و تو میخوانی
وگاهی تو مینویسی و من میخوانم

دوست مــــــــــجازی من

این روزها درد دلهایمان را
به زبان نمی آوریم
تایپ میکنیم

مانده ایم اگر این دنیای مجازی نبود
روی دیوار احساس چه کسی مینوشتیم

نامت زیباست اما افسوس مجازی هستی

پشت هر یک از این نوشته ها یک نفرنشسته است
میخواند،فکر میکند،گاهی هم گریه میکند،یا میخندد

برای چند دقیقه هم که باشد از دنیای واقعی مرخصی میگیری
مینشینی برای دل خودت
گاهی هم شب و روز میچرخی در این دنیای رمز دار

ولی میدانم

قدر تمام لبخندهایت تنها هستی
اگر همدمی بود که مجازی نمیشدی

دوست مــــــــــجازی من

گاهی آنقدر بیخود میشویم بین یک دنیا دروغ و اعتقاد

فراموش میکنیم خودمان را
دور میزنیم منطق و باورهایمان را
میخندیم/گاهی هم دروغ میگوییم

نمیدانم....
شاید این معجزه ی مـــــجازی بودنت باشد

دوست مجازی من

بودنت را قدر میدانم

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 14
  • بازدید کلی : 2,037